دیشب دوباره خوابشو دیدم، با همون ضعف و پژمردگی که تو خواب قبلی بود!
خواب دختری رو دیدم که قرار بود باهاش ازدواج کنه و من داشتم رنج میبردم واقعا نماز میخوندم برای اینکه اتفاقی بیفته و ماجرا کنسل بشه!
اما سین بهم بی تفاوت بود، منو میدید و بهم سلام نمیکرد!
تا به حال این اندازه نسبت به نشونه ها و خوابام بی تفاوت نیودم و همشو نذاشتم 100 درصد پای ضمیر ناخوداگاهم!
چیکار کنم؟!
به من بال بده برای رهایی ازین بن بست
رو ,بی ,پیام ,سین ,بهم ,حال ,بی تفاوت ,هم بدون ,بدون اینکه ,مرضیه هم ,وقتی مرضیه
درباره این سایت