محل تبلیغات شما

دیشب دوباره خوابشو دیدم، با همون ضعف و پژمردگی که تو خواب قبلی بود! 

خواب دختری رو دیدم که قرار بود باهاش ازدواج کنه و من داشتم رنج میبردم واقعا  نماز میخوندم برای اینکه اتفاقی بیفته و ماجرا کنسل بشه! 

اما سین بهم بی تفاوت بود، منو میدید و بهم سلام نمیکرد!

تا به حال این اندازه نسبت به نشونه ها و خوابام بی تفاوت نیودم و همشو نذاشتم 100 درصد پای ضمیر ناخوداگاهم! 

چیکار کنم؟!

به من بال بده برای رهایی ازین بن بست

دیدن استاد بعد از یه ماه و اندی....

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه...

رو ,بی ,پیام ,سین ,بهم ,حال ,بی تفاوت ,هم بدون ,بدون اینکه ,مرضیه هم ,وقتی مرضیه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زندگی نامه مهدی اخوان ثالث